ای وجودت سبب راحت و آسایش خلق


به وجودت ابدا زحمت و رنجی مرساد

از ره راستی اندر چمن دین سروی


خاطرت باد چو سرو از همه بندی آزاد

گر چه از هستی ما عارضه ات گرد انگیخت


نور چشم هنری هیچ غبارت مرصاد